سکس پسر به پسر
تو لباسشویی گیر کردم پسر آجیم گفت میکنمت تا کمکت کنم دربیای ولی... ( داستانی مکالمه فارسی) داغ و دید
خونمون مهمونی خ.و.ن.و.ا.د.گ.ی. بود.پیام دادم به ز.ن.د.ا.ی.ی.م. گفتم برو اتاق میام .آبمو ریختم رو کسش